حظیانلغتنامه دهخداحظیان . [ ح ُظْ ظَی ْ یا ] (اِخ ) بازاریست بنونمیر را و بدانجا مزارعی است . (منتهی الارب ).
مفصل زینیsaddle jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی مفصل زلالهای که شبیه به زین است و امکان حرکت در جهات مختلف را امکانپذیر میسازد، مانند مفصل پایۀ شست
حزانلغتنامه دهخداحزان . [ ح َ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب است . از اعلام است . (منتهی الارب ).
عکاشلغتنامه دهخداعکاش . [ ع ُک ْ کا ] (اِخ ) آبی است . (منتهی الارب ). آبی است دارای نخل و قصرهایی از آن بنی نمیر، در ماورای حظیان در شریف . (از معجم البلدان ).