عفواًلغتنامه دهخداعفواً. [ ع َف ْ وَن ْ ] (ع ق ) بطور عفو وآمرزش و بخشش و بطور سهل و آسانی . (ناظم الاطباء).- عفواً صفواً ؛ بی سؤال و خالص : ما را عفوا صفوا حاصل شد و بی تحمل کلفتی و مقاسات مشقتی بدست آمد و مستصفی گشت . (تاریخ بیهقی ص <span
عَفَوْاْفرهنگ واژگان قرآنفزوني يافتند - زياد شدند (در عبارت "ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ ﭐلسَّيِّئَةِ ﭐلْحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَوْاْ ")
حفیلغتنامه دهخداحفی . [ ح َ فی ی ] (ع ص ) نعت است از تحفایه . (منتهی الارب ). مهربان . تیمارکننده : اندرون زهر تریاک آن حفی کرد تا گویند ذواللطف الخفی . مولوی .|| دانا. عالم بسیار علم . || سؤال کننده ٔ به الحاح . الحاح کننده ٔ در