اعتبار و درستیسنجیverification & validation, V&Vواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دو مرحله اعتبارسنجی و درستیسنجی نرمافزار
لایۀ اِفF layerواژههای مصوب فرهنگستانلایهای یونیده در ناحیۀ اِفِ یونسپهر که شامل لایههای اِف 1 و اِف 2 است
حفلغتنامه دهخداحف . [ ح َف ف ] (ع اِ) شانه ٔ جولاهان .دفتین . بفتری . منسج . (اقرب الموارد). || تیغ جولاهان . || کرانه . (منتهی الارب ). || پی . نشان . (اقرب الموارد). اثر. ایز. || نوعی ماهی سفید که خار بر پشت و شکم دارد.
حفلغتنامه دهخداحف . [ ح َف ْف ] (ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل (قرآن 32/18)؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم . || حفتهم الحاجة؛ مستهم الحاجة. (اقرب الموارد)؛ مفلس و حاجتمند شدند. قو
حدیث مصحفلغتنامه دهخداحدیث مصحف . [ ح َ ث ِ م ُ ص َح ْ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیث های صحیح و حسن . (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة).
دارالتحفلغتنامه دهخدادارالتحف . [ رُت ْ ت ُ ح َ ] (ع اِ مرکب ) جایی که اشیاء قیمتی و تاریخی را در آن نگهدارند. موزه .
حفلغتنامه دهخداحف . [ ح َف ف ] (ع اِ) شانه ٔ جولاهان .دفتین . بفتری . منسج . (اقرب الموارد). || تیغ جولاهان . || کرانه . (منتهی الارب ). || پی . نشان . (اقرب الموارد). اثر. ایز. || نوعی ماهی سفید که خار بر پشت و شکم دارد.
حفلغتنامه دهخداحف . [ ح َف ْف ] (ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل (قرآن 32/18)؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم . || حفتهم الحاجة؛ مستهم الحاجة. (اقرب الموارد)؛ مفلس و حاجتمند شدند. قو
حفحفلغتنامه دهخداحفحف . [ ح َ ح َ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان ماکیان و خروس را زجر کنند. (منتهی الارب ). کیش ! کیش !