ایقاقینلغتنامه دهخداایقاقین . (اِ) عود. (الفاظ الادویه ) (مؤید الفضلا). || سکنجبین . || کافور. || گلاب . (الفاظ الادویه ).
عقیقینلغتنامه دهخداعقیقین . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عقیق . عقیقی . (فرهنگ فارسی معین ). از عقیق . به رنگ عقیق یعنی سرخ . (یادداشت مرحوم دهخدا) : زان عقیقین میی که هر که بدیداز عقیق گداخته نشناخت . رودکی .گرفته سوی کبک شاهین شتاب <
حقاقلغتنامه دهخداحقاق . [ ح َق ْ قا ] (ع ص ) حقه گر. آنکه حقه سازد. ج ، حقاقین ، حقاقون . (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات ) (از منتهی الارب ).