حقبینفرهنگ مترادف و متضاد۱. باانصاف، دادگر، عادل، منصف ۲. حقیقتبین، درستنگر، واقعبین ۳. واقعگرا، واقعیتگرا ≠ پندارگرا
ژاکبینلغتنامه دهخداژاکبین . [ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از معروفترین انجمن های سیاسی انقلاب فرانسه . این انجمن متشکل بود از دسته ای از انقلابیون که جلسات خود را در صومعه ٔ قدیمی ژاکوبین واقع در کوچه ٔ سنت هونره در شهر پاریس منعقد میساختند و آن در اکتبر سال 1789 م .
عقابینفرهنگ فارسی عمید۱. = عُقاب۲. دو قطعه چوب یا چهارپایه که در قدیم گناهکار را به آن میبستند و تازیانه میزدند.
عقابینلغتنامه دهخداعقابین . [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عقاب (در حال نصب و جر، و در تداول فارسی رعایت این قاعده نشود). عقابان . || دو چوب است که پوست را میان آن کشند. (از لسان العرب ). دو چوب بلند که مجرمان را بدان بندند. (غیاث اللغات ). دو چوب بلندی که وزیر نوشیروان برپا کرده حمزه را در پوست گا
عقابینفرهنگ فارسی معین( ~ . بَ یا بِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تثنیه عقاب ؛ دو عقاب . 2 - دو قطعه چوب که گناهکار را بر آن می بستند و تازیانه می زدند.
حقبینانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دادگرانه، عادلانه، منصفانه ۲. واقعبینانه، واقعگرایانه ≠ ظالمانه ۳. پندارگرایانه
منصففرهنگ مترادف و متضاد۱. انصافدار، باانصاف، بامروت ۲. حقبین، دادگر، عادل ≠ بیانصاف ۳. بینظر ۴. آزرمجو
حقبینانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دادگرانه، عادلانه، منصفانه ۲. واقعبینانه، واقعگرایانه ≠ ظالمانه ۳. پندارگرایانه