پراکنۀ آبیaqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است
تمیزکاری آبیaqueous cleaningواژههای مصوب فرهنگستانتمیزکاری سطح فلز و آمادهسازی آن برای عملیات بعدی با استفاده از محلولهای آبی حاوی ترکیبات عامل سطحفعال و نمکهای قلیایی و عامل منزویساز
ارْتَکَبَ اّحتيالاًدیکشنری عربی به فارسیکلاهبرداري کرد , فريب داد , گول زد , تقلّب کرد , ترفندي به کار گرفت , حقّه اي زد