حلقت هشوریملغتنامه دهخداحلقت هشوریم . [ ] (اِخ ) (بمعنی مزرعه ٔ شمشیرها) و آن مکانی میباشد در نزدیکی جبعون و بواسطه ٔ جنگ هولناکی که در آن واقع شد بدین اسم نامیده شد. و بگمان دریک دروادی العسکر واقع بوده است . (از قاموس کتاب مقدس ).
علکدلغتنامه دهخداعلکد. [ ع ِ ک ِ ] (ع ص ) درشت و سطبر. (منتهی الارب ). غلیظ. (اقرب الموارد). || پیره زن نیک زیرک . || زن کوتاه بالای آکنده گوشت خوار کم خیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد درشت اندام سطبر. (منتهی الارب ).
علکدلغتنامه دهخداعلکد. [ ع ِل ْ ل َ ] (ع ص )شتر سخت که دارای گردن و پشت قوی باشد. سخت و قوی ، و مذکر و مؤنث در آن یکسان است . || پیرزن با بانگ و فریاد و کم خیر. (از ذیل اقرب الموارد).