حماسةلغتنامه دهخداحماسة. [ ح َ س َ ] (ع اِمص ) دلاوری و دلیری . (ناظم الاطباء). دلاوری . (منتهی الارب ). شجاعت . (اقرب الموارد).- حماسه خوانی کردن ؛ اشعار رزمی و هیجان انگیز خواندن .- حماسه سرا ؛ کسی که اشعار حماسی و رزمی سراید.- <sp
آماسیهلغتنامه دهخداآماسیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام شهری به آسیةالصغری ، در ساحل یشیل ایرماغ ، مولد استرابن مورّخ . رجوع به آمازی شود.
اماسیهلغتنامه دهخدااماسیه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) آمازی . اماصیه . شهر کوچکی است در آسیای صغیر در ولایت سیواس در دره ٔ رود یشیل ایرماق ، واقع در 40 درجه و 50 دقیقه ٔ عرض و 33 درجه و <span class="hl
حماسةلغتنامه دهخداحماسة. [ ح َ س َ ] (ع اِمص ) دلاوری و دلیری . (ناظم الاطباء). دلاوری . (منتهی الارب ). شجاعت . (اقرب الموارد).- حماسه خوانی کردن ؛ اشعار رزمی و هیجان انگیز خواندن .- حماسه سرا ؛ کسی که اشعار حماسی و رزمی سراید.- <sp
اغلبلغتنامه دهخدااغلب . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن عبیدةبن حارثة عجلی از بنی عجل بن لجیم از طائفه ٔ ربیعه از شاعران حماسه سرا و معمر بود. وی جاهلیت و اسلام را درک کرد و بهمراه سعدبن وقاص بجنگ رفت و در وقعه ٔ نهاوند بقتل رسید. او نخستین شاعری بود که رجزهای طولانی ساخت . آمدی گوید: اغلب درازت
فردوسیلغتنامه دهخدافردوسی . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی ، بزرگترین حماسه سرای تاریخ ایران و یکی از برجسته ترین شاعران جهان شمرده میشود. در تذکره ها و تواریخی که تا اواخر قرن سیزدهم هجری تألیف شده است مطالب قابل توجهی که ما را از نظر تحقی
حماسهفرهنگ فارسی عمید۱. امری افتخارآمیز که از روی شجاعت، مهارت، و شایستگی انجام شده باشد.۲. (ادبی) نوعی شعر در وصف پهلوانان که داستانهای منظوم از نبردها، دلاوریها، و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را دربر دارد، مانند شاهنامۀ فردوسی.۳. (اسم مصدر) شجاعت؛ دلاوری؛ دلیری.
حماسهفرهنگ فارسی معین(حَ س ) [ ع . حماسة ] 1 - (مص ل .) دلیری کردن . شجاعت نمودن . 2 - (اِ.) شعر رزمی .
حماسهفرهنگ فارسی عمید۱. امری افتخارآمیز که از روی شجاعت، مهارت، و شایستگی انجام شده باشد.۲. (ادبی) نوعی شعر در وصف پهلوانان که داستانهای منظوم از نبردها، دلاوریها، و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را دربر دارد، مانند شاهنامۀ فردوسی.۳. (اسم مصدر) شجاعت؛ دلاوری؛ دلیری.
حماسهفرهنگ فارسی معین(حَ س ) [ ع . حماسة ] 1 - (مص ل .) دلیری کردن . شجاعت نمودن . 2 - (اِ.) شعر رزمی .