حمايةدیکشنری عربی به فارسینگهداري , حفاظت , حفظ منابع طبيعي , حراست , حمايت , حفظ , نيکداشت , تامين نامه
پرتوِ گاماgamma rayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تابش الکترومغناطیسی پرانرژی و پرنفوذ که معمولاً در واپاشی پرتوزا گسیل میشود
گسیل گاماgamma emissionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن هستههای اتمی با بیرون فرستادن تابش الکترومغناطیسی پرانرژی، بهصورت پرتو گاما، از حالت برانگیخته به حالتی با انرژی کمتر نزول میکنند
حمایةلغتنامه دهخداحمایة. [ ح ِ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . || حمایت کردن . پشتی کردن . پشتیبانی کردن . || نگاهبانی کردن گیاه و چریدن ندادن . (منتهی الارب ). منع کردن . (اقرب الموارد). || یاری دادن . (منتهی الارب ). || پرهیز فرمودن بیمار را از آنچه زیان دارد او را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).