حمدلةلغتنامه دهخداحمدلة. [ ح َ دَ ل َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ) الحمدﷲ گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
همدلیدیکشنری فارسی به انگلیسیagreement, accord, communion, concert, concord, concordance, empathy, entente, harmony, like-mindedness, sympathy, togetherness, truth
آموزش همدلیempathy trainingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که عموماً برای افزایش ارتباطات همدلانه به کار میرود
حسبلةلغتنامه دهخداحسبلة. [ ح َ ب َ ل َ ] (ع مص جعلی ) حکایت قول حسبی اﷲ. حسبی اﷲ یا حسبی اﷲ و نعم الوکیل گفتن . مانند بسمله و حمدله و حوقله .
حیعلةلغتنامه دهخداحیعلة.[ ح َ ع َ ل َ ] (ع مص ) حی علی الصلوة و حی علی الفلاح گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). واین مصدری است جعلی مانند حمدلة. (اقرب الموارد).
بسملةلغتنامه دهخدابسملة. [ ب َ م َ ل َ ] (ع مص ) مصدر جعلی مانند حمدله و حوقله . بسم اﷲ گفتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بسم اﷲالرحمن الرحیم گفتن . (از زوزنی ) (فرهنگ نظام ). مصدر منحوت ازبسم اﷲالرحمن الرحیم گفتن . (آنندراج ). بمعنی بسم اﷲ الرحمن الرحیم گفتن . (غیا
الحمدلغتنامه دهخداالحمد. [ اَ ح َ دُ لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مأخوذ ازقرآن ) در مقام تشکر میگویند یعنی شکر میکنم خدا را.(ناظم الاطباء). سپاس و ستایش خدای راست . المنةﷲ. شکراًﷲ. و گفتن الحمدﷲ را حَمدَلَه گویند : خون صید اﷲاکبر نقش بستی بر زمین جان مرغ الحم
نحتلغتنامه دهخدانحت . [ ن َ ] (ع اِ) سرشت . طبیعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نحات . طبیعة. (المنجد). || (ص ) خالص . (از اقرب الموارد) محض . (نشوء اللغة): برد نحت ؛ سرمای خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) تراشیدن . (غیاث اللغات ) (از