عمومةلغتنامه دهخداعمومة. [ ع ُ م َ ] (ع مص ) عمومت . عَم ّ گردیدن . (از منتهی الارب ): بینی و بین فلان عمومة (از اقرب الموارد)؛ بین من و او نسبت ِ عم بودن موجوداست . || (اِ) ج ِ عم ّ. رجوع به عم ّ شود.
حمامهلغتنامه دهخداحمامه . [ ] (اِخ ) نام یک قصبه و اسکله ای است در ساحل شرقی تونس و 3000 تن نفوس دارد. روغن زیتون و گندم از این محل صادر میشود. یک سور گرداگرد وی را فراگرفته در بیرون سور باغها و بستانهای دلگشا و باصفا دارد ونیز بناهای عالی در آن مشاهده میگردد