حنبوبلغتنامه دهخداحنبوب . [حُم ْ ] (ع ص ) اسود حنبوب ؛ سیاهی سیاه . سیاه سیر. حالک . حلکوک . سخت سیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
انبوبلغتنامه دهخداانبوب . [ اَم ْ ] (اِ) فرش و بساط و گستردنی . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بستر و فراش و خوابگاه . (ناظم الاطباء). || سماط. (هفت قلزم ). || بالین . || بوریا و حصیر. (ناظم الاطباء).
انبوبلغتنامه دهخداانبوب . [ اُم ْ ] (ع اِ)میان دو پیوند نی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه در میان دو کعب نی یا نیزه است . (از اقرب الموارد). میان این بند نیزه تا دیگر بند. (مهذب الاسماء). گره در ساق گیاه . گره در ساق کاه . (یادداشت مؤلف ). فاصله میان دو بند یا گره نی (نای ). (فرهنگ فار
انبوبدیکشنری عربی به فارسیپيپ , چپق , ني , ناي , فلوت , ني زني , لوله حمل موادنفتي , ساقه توخالي گياه , ني زدن , فلوت زدن , با صداي تيز و زير حرف زدن , صفير زدن , لوله کشي کردن , لوله , لا مپ