حنسلغتنامه دهخداحنس . [ ح َ ن َ ] (ع مص ) لازم گرفتن میان معرکه را از شجاعت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
حنسلغتنامه دهخداحنس . [ح ُ ن ُ ] (ع اِ) پرهیزگاران متقی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و در اقرب الموارد بسکون نون آمده است .
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
روغن بادیان رومیanise oil, oil of aniseواژههای مصوب فرهنگستانروغنی که 8 تا 23 درصد آن را اسیدهای چرب تشکیل میدهند و از بذر بادیان رومی استخراج میشود
سردهgenusواژههای مصوب فرهنگستانهفتمین رتبۀ اصلی در آرایهشناسی موجودات زنده، پایینتر از تیره و بالاتر از گونه
دیر ابوحنسلغتنامه دهخدادیر ابوحنس . [ دَ رِ اَ ح َ ن ِ ] (اِخ ) در مصر در شیخ عبادة (ملوی ) واقع است و مربوط به قرن 4 و 5 م . است . (از الموسوعة العربیة المیسرة).
دیر یحنسلغتنامه دهخدادیر یحنس . [ دَ ی ْ رِ ی ُ ح َن ْن َ ] (اِخ ) بنا بگفته ٔ الشابشتی دیری است که در سمنود از توابع حوف مصر واقع است . (از معجم البلدان ).
یحنسلغتنامه دهخدایحنس . [ ی ُ ح َن ْ ن َ ] (اِخ ) آزادشده ٔ عمر رضی اﷲعنه و او اعجمی بود. (منتهی الارب ).
یحنسلغتنامه دهخدایحنس . [ ی ُ ح َن ْ ن َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ مولی الزبیربن عوام ، مکنی به ابوموسی ،تابعی و محدث است و از ام الدرداء روایت کند و ابوصخر حمیدبن زیاد از او روایت دارد. (یادداشت مؤلف ).