لغتنامه دهخدا
حواص-ل . [ ح َ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ حوصله . (ناظم الاطباء) (زمخشری ). و آن مرغی است بسیارخوار بزرگ حوصله و این جمع را فارسی زبانان بجای مفرد بکار برند،همان مرغ . مرغی است سپید که اکثر بر کناره ٔ آبها نشیند و چون حوصله ٔ نهایت کلان دارد، بر واحد اطلاق آن جمع کرده اند چه در حقیقت ح