حیضلغتنامه دهخداحیض . [ ح َ ] (ع اِمص ) بی نمازی زن . (ناظم الاطباء). بی نمازی زنان : قیل و منه الحوض لان الماء یسیل الیه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عادت . قاعدگی . حیض خونی است که غالباًدر هر ماه چند روزی از رحم زنها خارج میشود و زن رادر موقع دیدن خون حیض حائض گویند. خون حیض در بیشترا
حیضةلغتنامه دهخداحیضة. [ ح َ ض َ ] (ع اِ) یک دفعه از دفعات خون حیض و حیض یک باره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).