جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
حوّاOphiuchus, Oph, Serpent Bearerواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بزرگ استوای آسمان در همسایگی شمالی صورت عقرب، که به شکل مردی ماربهدست تصور میشود
سمعک راه هواییair-conduction hearing aidواژههای مصوب فرهنگستانسمعکی که صدا را از راه گوش بیرونی و میانی به گوش درونی میرساند متـ . سمعک هواراهی
تغییرحجمسنجی هواییair displacement plethysmography, ADP 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تغییرات حجم اندامها و اعضای بدن ازطریق تغییر حجم هوایی که در آنها جابهجا میشود
حیویلغتنامه دهخداحیوی . [ ح َ ی َ وی ی ] (ع ص نسبی ) و حیی منسوب است به حَی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حی شود.
حيويةدیکشنری عربی به فارسیترک گقتن , واگذارکردن , تسليم شدن , رهاکردن , تبعيدکردن , واگذاري , رهاسازي , بي خيالي
محيط حيويدیکشنری عربی به فارسیزيست کره , قسمت قابل زندگي کره زمين که عبارتست از جو و اب و خاک کره زمين
حيويةدیکشنری عربی به فارسیترک گقتن , واگذارکردن , تسليم شدن , رهاکردن , تبعيدکردن , واگذاري , رهاسازي , بي خيالي
محيط حيويدیکشنری عربی به فارسیزيست کره , قسمت قابل زندگي کره زمين که عبارتست از جو و اب و خاک کره زمين
مضاد حيويدیکشنری عربی به فارسیپادزي , مانع ايجاد لطمه بزندگي , جلوگيري کننده از صدمه به حيات , مربوط به انتي انتي بيوزيس , ماده اي که از بعضي موجودات ذره بيني بدست ميايد و باعث کشتن ميکربهاي ديگر ميشود