حاربلغتنامه دهخداحارب . [رِ ] (اِخ ) موضعی است در حوالی دمشق ، بحوران شام و نزدیک مرج الصفر، از سرزمین قضاعه . (معجم البلدان ).
هاربلغتنامه دهخداهارب . [ رِ ] (ع ص ) گریزنده . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : در جهان روح هر سه منتظرگه ز صورت هارب و گه مستقر. مولوی (مثنوی ).|| از آب بازگردنده . (از اقرب الموارد) (من
حاربلغتنامه دهخداحارب . [رِ ] (اِخ ) موضعی است در حوالی دمشق ، بحوران شام و نزدیک مرج الصفر، از سرزمین قضاعه . (معجم البلدان ).
نعمانلغتنامه دهخدانعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن عمروبن منذر، از ملوک غسانی شام است ، وی در حدود سال 296 م . به سلطنت رسید و 27 سال پادشاهی کرد، قصر حارب و نیز قصر سویدا را در حوران او بنا کرد. نابغه ٔ ذبیانی اورا مدیحه گفته است ،
اصحاب مسجد ضرارلغتنامه دهخدااصحاب مسجد ضرار. [ اَ ب ِ م َ ج ِ دِ ض ِ ] (اِخ ) مسجد ضرار یا شقاق را گروهی از اهل عقبه برای ابوعامر ساختند که رئیس آنان بود. و اصحاب مسجد ضرار این پنج تن بودند: معتّب بن قشیر، ثعلبةبن حاطب ، خذام بن خالد، ابوحبیبةبن ازعر و عبداﷲبن نبتل بن حارث . این مسجد را بمنظور تفرقه ٔ م
مسجد ضرارلغتنامه دهخدامسجد ضرار. [ م َ ج ِ دِ ض ِ ] (اِخ ) مسجدی است که در قرآن کریم آمده است : والذین اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و ارصاداً لمن حارب اﷲ و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و اﷲ یشهد اًنهم لکاذبون . (قرآن 107/9)؛ آن