دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
قانون گاوسGauss' lawواژههای مصوب فرهنگستانیکی از نشانههای سطح زیرین لایه که معمولاً در ابعاد کوچکتر از یک متر دیده میشود و شامل فرورفتگیهای حبابیشکل کمابیش عمیق و برآمدگیهای نامنظمی است که حاصل فرورفتگی ذرات آواری ماسه و ذرات درشتتر در بستر گِلی یا رُسی است
نگاشت گاوسGauss mapواژههای مصوب فرهنگستاننگاشتی که به هر نقطه از رویه، بُردارِ قائم یکة همان نقطه را نسبت میدهد
نقطههای گاوسGauss pointsواژههای مصوب فرهنگستاننقطههای کانونی و گرهی و اصلی در هر عدسی یا سامانۀ عدسیها متـ . نقطههای اساسی cardinal points
زهوار دهانهپوشhatch batten, battening bar, hatch bar 2, battening ironواژههای مصوب فرهنگستانتسمهای فلزی که از آن برای محکم کردن دهانهپوش استفاده میکنند
واکَندre-cutواژههای مصوب فرهنگستانهریک از کَندهای دیگری که در حولوحوش یا درون یک کَند قدیمیتر ایجاد شده است
حوشلغتنامه دهخداحوش . (ع اِ) چهارپایان وحشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رمنده . (مهذب الاسماء). || (ص ) رجل حوش الفوأد؛ مرد تیزخاطر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).