حیلملغتنامه دهخداحیلم . [ ح َ ل َ ] (ع اِ) ستور خرد. (منتهی الارب ). ستور خرد یا یک نوع کرم کوچک . (ناظم الاطباء).
درخش هلیمhelium flashواژههای مصوب فرهنگستانسوختن سریع و انفجارگونۀ هلیم در هستۀ واگِن (degenerated) ستارههای کمجِرم
هلیمسوزیhelium burningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گداخت هستههای هلیم و تبدیل آنها به کربن در هستۀ ستاره