حیوناتلغتنامه دهخداحیونات . [ ح َ ی َ وَ ] (ع اِ) ج ِ حَیَوان . (اقرب الموارد). حیوانات . رجوع به حیوان شود.
عونیدلغتنامه دهخداعونید. [ ع َ ] (اِخ ) جایگاهی است در نزدیک مدین بین مصر و المدینه از اعمال مصر در نزدیکی حوراء. (از معجم البلدان ).
عویندلغتنامه دهخداعویند. [ ع ُ وَ ن ِ ] (اِخ ) آبی است مر بنی عمروبن کلاب را. و گویند آبی دیگر مر بنی نمیر را. (از منتهی الارب ). گویند آبی از آبهای بنی نمیر است در بطن الکلاب . (از معجم البلدان ).
عویندلغتنامه دهخداعویند. [ ع ُ وَ ن ِ ] (اِخ ) دهی است مر بنی خدیج را. (منتهی الارب ). قریه ای است در یمامه ازآن ِ بنی خدیج ، برادران بنی منقر. (از معجم البلدان ).