خاصيةدیکشنری عربی به فارسینشان , خواص , شهرت , افتخار , نسبت دادن , حمل کردن , منشي , خيمي , نهادي , نهادين , منش نما , نشان ويژه , صفت مميزه , مشخصات
خابیةلغتنامه دهخداخابیة. [ ی َ ] (ع اِ) خابیه .خم . خنب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : چون جانهاشان برکند، خونشان ز تن بپراکندآرد بفردا افکند، در خسروانی خابیه . منوچهری .و رج