خاتمهلغتنامه دهخداخاتمه .[ ت ِ م َ / م ِ ] (ع اِ) خاتمة. رجوع به خاتمة شود.آن خاتمه ٔ کار مرا خاتم دولت آن فاتحه ٔ طبع مرا فاتح ابواب . خاقانی .به بسطام رفت و منتظر خاتمه ٔ کار و مآل حال بنشست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <spa
خاتمةلغتنامه دهخداخاتمة. [ ت ِ م َ ] (ع اِ) خاتمه . آخر هر چیزی و پایان آن . نتیجه . سرانجام . پایان . ج ، خواتم ، خواتیم . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
خاتمهدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closure, completion, end, ending, expiration, expiry, finis, kibosh, period, stop, tail end, termination, windup
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت مکنی به ابوسهل (237-311 هَ . ق .). نجاشی در رجال او را یاد کرده گوید: شیخ المتکلمین و جاری مجرای وزراء بود.تألیفات بسیار دارد و فهرست آنرا آورده .
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) سوم . اشک هیجدهم . چون اشک هفدهم وُنُن اول بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد، بعلت آنکه وی به اخلاق رومی عادت کرده بعض عادات پارتی را نمی پسندید و جمعی از یونانیان را مقرب خویش کرد. بزرگان پارت از او روی گردانیدند و اردوان را که سابقاً در میان داهی ها بود
صلیبیلغتنامه دهخداصلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می نگارد: جنگ های صلیب به ارد
خاتمهلغتنامه دهخداخاتمه .[ ت ِ م َ / م ِ ] (ع اِ) خاتمة. رجوع به خاتمة شود.آن خاتمه ٔ کار مرا خاتم دولت آن فاتحه ٔ طبع مرا فاتح ابواب . خاقانی .به بسطام رفت و منتظر خاتمه ٔ کار و مآل حال بنشست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <spa
خاتمهدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closure, completion, end, ending, expiration, expiry, finis, kibosh, period, stop, tail end, termination, windup
خاتمهلغتنامه دهخداخاتمه .[ ت ِ م َ / م ِ ] (ع اِ) خاتمة. رجوع به خاتمة شود.آن خاتمه ٔ کار مرا خاتم دولت آن فاتحه ٔ طبع مرا فاتح ابواب . خاقانی .به بسطام رفت و منتظر خاتمه ٔ کار و مآل حال بنشست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <spa
خاتمهدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closure, completion, end, ending, expiration, expiry, finis, kibosh, period, stop, tail end, termination, windup