خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانه کوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آیینه خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.)اتاقی که آن را آیینه - کاری کرده باشند.
-
آفرین خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) جایی که در آن عبادت کنند، نمازخانه .
-
ایشیک خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ تر - فا. ] (اِمر.) ادارة تشریفات سلطنتی .
-
بندی خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) زندان ، بندخانه .
-
باج خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) گمرک ، محل گرفتن باج .
-
پست خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ فر - فا. ] (اِمر.) اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد.
-
پیش خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) 1 - پیشگاه خانه . 2 - ایوان . 3 - لوازم و اسباب سفر که از پیش فرستاده شود.
-
تاریک خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ)(اِمر.) اتاق ویژه ای در عکاسی برای ظاهر کردن فیلم .
-
تلفن خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ فر - فا. ] (اِمر.) 1 - ادارة تلفن . 2 - اتاقی که دارای انشعابات تلفن باشد و برقراری تماس های تلفنی را بر عهده داشته باشد.
-
چاپ خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ هند - فا. ] (اِمر.) محل چاپ کردن ، جای چاپ کردن ، مطبعه .
-
خلوت خانه
فرهنگ فارسی معین
( نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای آسایش . 2 - اطاق مخصوص . 3 - شبستان . 4 - نمازخانه .
-
حوض خانه
فرهنگ فارسی معین
(حُ. نِ یا نَ) [ ع - فا . ] (اِمر.) زیرزمین خانه که در آن حوض باشد.
-
خانه خدا
فرهنگ فارسی معین
( ~ خُ) (اِمر.) صاحبخانه .
-
خانه خراب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) (ص مر.) 1 - تهیدست ، بدبخت . 2 - نوعی نفرین دال بر آرزوی بدبختی کسی . مق . خانه آبادان .
-
خانه شاگرد
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ) (ص مر.) پسری که کارهای خانه را انجام دهد، شاگردخانه .