خانوادۀ ستاکیstem familyواژههای مصوب فرهنگستانبنا بر نظر فردریک لوپله که به چهار نوع خانوادۀ متمایز قائل است، خانوادهای انعطافپذیرتر از خانوادۀ پدرسالار که شش یا هفت عضو دارد و نسلاندرنسل با حق ارثیهای مشخص و مبتنی بر مالکیتهای کوچک یا اجارهداری، نمونهای آرمانی از خانوادۀ باثبات و سعادتمند است
خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به ا
خانوادهفرهنگ فارسی عمید۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.