شوره خاکلغتنامه دهخداشوره خاک . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خاک شوره . خاک شور : شوره خاکی را کز تخم تهی است فتح باب از نم مژگان چه کنم . خاقانی .کنم از شوره خاک شیره ٔپاک این کرامات بین که من دارم .<br
پیشکشهای تدفینیfunerary offeringواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی که سوگواران در هنگام خاکسپاری و پس از آن برای آرامش متوفی پیشکش میکردند
زیرتابوتیbierواژههای مصوب فرهنگستانزنبهای که پیش از خاکسپاری یا آتشسپاری، تابوت یا جسد را گاهی همراه با گورنهادهها بر روی آن قرار میدادند
معبد وداعmortuary temple, funerary templeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی معبد مصری که غالباً همجوار و پیوسته با آرامگاه سلطنتی بوده و مراسم تشیع و خاکسپاری فرعون در آنجا انجام میشده است