فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) تخم انسان یا حیوان نر؛ بیضه.۲. (زیستشناسی) [قدیمی] تخم پرندگان: ◻︎ چنین گفت مر جغد را باز نر / چو بر خایه بنشست و گسترد پر (فردوسی: ۱/۱۹۳).۳. [قدیمی] هرچه به شکل تخممرغ باشد: ◻︎ ز زر خایهٴ ریخته صدهزار / ابا هریکی گوهری شاهوار (فردوسی: ۵/۵۲۱).⟨ خایهٴ زر:<br /