خجالیدنلغتنامه دهخداخجالیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) در برگرفتن . در آغوش گرفتن . بغل گیری کردن . در کنار گرفتن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 389).
خجولیدنلغتنامه دهخداخجولیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) معانقه کردن . در بغل گرفتن . (آنندراج ). در بر گرفتن . در آغوش کردن . در کنار گرفتن . (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 389).