خجولدیکشنری عربی به فارسیخجالتي , کمرو , رموک , ترسو , مواظب , ازمايش , پرتاب , رم کردن , پرت کردن , ازجا پريدن , محجوب
محجوبفرهنگ مترادف و متضاد۱. باحیا، خجول، سربهزیر، کمرو، شرمگین، شرمناک ۲. پوشیده، محجبه، مستور، نقابدار، ≠ نامحجوب
خجولدیکشنری عربی به فارسیخجالتي , کمرو , رموک , ترسو , مواظب , ازمايش , پرتاب , رم کردن , پرت کردن , ازجا پريدن , محجوب
خجولدیکشنری عربی به فارسیخجالتي , کمرو , رموک , ترسو , مواظب , ازمايش , پرتاب , رم کردن , پرت کردن , ازجا پريدن , محجوب