خدارتلغتنامه دهخداخدارت . [ خ ِ رَ ](ع اِ ص ) عصمت . پاکدامنی . پرده نشینی . پارسایی . (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) || حیاء. شرمساری . (از ناظم الاطباء).
خضرتلغتنامه دهخداخضرت . [ خ ُ رَ ] (ع اِمص ) سبزی . (یادداشت مؤلف ) : سردار خضرذاتش خضر بهشت خضرت سالار روح بینش روح فرشته مخبر. خاقانی .بنضرت حال و خضرت وقت مغرور گشتن از فضیلت عقل و نهج رشد دور است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).گ
خضرتفرهنگ فارسی معین(خُ رَ) [ ع . خضرة ] 1 - (اِمص .) سبزی ، گندمگونی . 2 - رنگ سبز. 3 - (اِ.) سبزه .
خضرت افزالغتنامه دهخداخضرت افزا. [ خ ُ رَ اَ ] (نف مرکب ) سرسبز : آن فضای خضرت افزا را از خون آهو و نخجیر سرخ ساخت . (حبیب السیر ج 3 ص 352).
خضریاتلغتنامه دهخداخضریات . [ خ ُ ری یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 42هزارگزی جنوب باختری اهواز، کنار راه آبادان به اهواز. این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای مناطق گرمسیری و 344 تن سکنه
خدارةلغتنامه دهخداخدارة. [ خ ِ رَ ] (ع اِمص ) پرده نشینی . (آنندراج ). رجوع به خدارت در این لغت نامه شود.
گیجیلغتنامه دهخداگیجی . (حامص ) پریشانی و پراکندگی خاطر. || خدارت حواس . || حیرانی و سرگشتگی . || حماقت . (ناظم الاطباء). این لغت در جای دیگر دیده نشد. رجوع به گیج شود.
خواب رفتگیلغتنامه دهخداخواب رفتگی . [ خوا / خا رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بیحسی . خدارت . (ناظم الاطباء). خَدَر. (یادداشت بخط مؤلف ). چون : خواب رفتگی دست یا پای و جز آن .
نهفتگیلغتنامه دهخدانهفتگی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) پوشیدگی . پنهانی . (ناظم الاطباء). نهفته بودن . استتار. رجوع به نهفته شود. || غیبوبت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نهفت و نهف
ذیخدارتلغتنامه دهخداذیخدارت . [ خ َ رَ ] (ع ص مرکب ) رجوع به ذوخدارت شود. در عناوین زنان در زبان فارسی متداول است و این مصدر در کتب عربی دسترس یافت نشد: خدمت ذیخدارت علیه ٔ عالیه فلانة خانم ...