خدافللغتنامه دهخداخدافل . [ خ َ ف ِ ] (ع ص ) جامه های کهنه . خدافر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- امثال :غرنی برداک من خدافلی ؛ این مثل در حق کسی زده میشود که بجهت طمع در مال غیر مال خود را ضایع گرداند. قالته امراة رأت علی رجل
خدافرلغتنامه دهخداخدافر. [ خ َ ف ِ ](ع ص ) جامه های کهنه . (از منتهی الارب ). خدافل . (متن اللغة). صاحب متن اللغه می گوید: «خدافر» و «خدافل » الخلقان من الثیاب التی تبتذل لا واحد لها من لفظها.