فرهنگ فارسی عمید
ناپیدا؛ پوشیده؛ نهفته؛ مخفی: ◻︎ گناه کردن پنهان بِه از عبادت فاش / اگر خدایپرستی هواپرست مباش (سعدی۲: ۴۶۳).⟨ پنهان داشتن: (مصدر متعدی) = ⟨ پنهان کردن⟨ پنهان ساختن: (مصدر متعدی) = ⟨ پنهان کردن⟨ پنهان شدن: (مصدر لازم) نهان گشتن؛ نهفته شدن؛ مخفی شدن: ◻︎ مور و