بدلة
همراهان، خدمه، خدمتگزاران
سردستۀ خادمان؛ رئیس خدمتگزاران.
خادمان، خدمتگزاران، خدمتکاران، خدم، خدمه ≠ اربابان، سروران
۱. رمه، گله ۲. خدام، خدمتگزاران، نوکران
(حَ شَ) [ ع . ] (اِ.) خویشان و بستگان و خدمتگزاران شخص .