فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: بُعد
جلو، پیش، بَر، نزدیک
برابر، پیش روی، مقابل، روبرو
پیشگاه، درگاه، آستان، بارگاه، محل بار عام، محضر، خدمت، حضور، محضر، دربار، درگاه، حریم، ساحت
امام، قائد، پیشوا
پیشوند
کاکل، فکل، چهره▼
خط مقدم، اول صف، طلایه، پیشمرگ، قراول، پیشقراول، چاوشیخوان، جلوی صف، تقدم
آوانگارد، پیشرو، پیشتاز، پ