خرباویلغتنامه دهخداخرباوی . [ خ َ ] (اِخ ) باسیلیوس خرباوی الخوری او از کاهنان کلیسای ارتدکسی نیکولای سوریه ای در بروکلن نیویورک بود. او راست : 1 - تاریخ روسیه از عهد قدیم تا زمان حاضر (چ نیویورک سال 1911 م . ص <span class="hl"
خربویلغتنامه دهخداخربوی . [ خ َ ] (اِخ ) عثمان خربوی . یکی از نویسندگان عرب است . (از معجم المطبوعات ).
خربةلغتنامه دهخداخربة. [ خ َ رِ ب َ ](اِخ ) نام آبی است در بالای غرقده و متعلق به گروهی از بنی غنم بن دودان که آنان را بنی کذاب گویند، در بالای آب مزبور آبی است بنام قلیب . (از معجم البلدان ).
خربهلغتنامه دهخداخربه . [ خ َ ب َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد اصفهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).