scornدیکشنری انگلیسی به فارسینومیدی، تمسخر، تحقیر، مذمت، حقارت، عار، بی اعتنایی، خردانگاری، خوار شمردن، خردانگاشتن، استهزاء کردن، اهانت کردن
scornsدیکشنری انگلیسی به فارسیفریب خورده، تمسخر، تحقیر، مذمت، حقارت، عار، بی اعتنایی، خردانگاری، خوار شمردن، خردانگاشتن، استهزاء کردن، اهانت کردن
ازدراءدیکشنری عربی به فارسیبي احترامي , بي حرمتي , اهانت , عدم رعايت , تمسخر , تحقير , بي اعتنايي , حقارت , خوار شمردن , اهانت کردن , استهزاء کردن , خردانگاري , خردانگاشتن