خرنهلغتنامه دهخداخرنه . [ خ ُ ن َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به اطراف آمل و از دهستانهای این ناحیه . (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 114).
خرچینهلغتنامه دهخداخرچینه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) شانه ٔ مرغ . تاج مرغ . (از ناظم الاطباء). تاج خروس و امثال آن . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).
خرینهلغتنامه دهخداخرینه . [ خ َ ن َ ] (اِخ ) نام اصلی آن «خان آباد» است . رجوع به خان آباد شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
مریم گلیلغتنامه دهخدامریم گلی . [ م َرْ ی َ گ ُ ] (اِ مرکب ) گیاهی است از تیره ٔ نعناعیان به ارتفاع 30 تا60 سانتیمتر که بصورت انبوه وخودرو در نواحی بحرالرومی و نیز در کنار رودخانه های ایران میروید و در باغچه ها نیز بعنوان گیاه زی
ذی مسطنلغتنامه دهخداذی مسطن . [ م ُ طِ ] (اِخ ) مشهورترین خطیب اطینه . مولد وی به سال 384 و وفات 332 ق .م . بود. وی مدت پانزده سال تمام وقت خویش را صرف مخالفت فیلیپوس مقدونی پدر اسکندر گجستک که استعباد وطن او می خواست کرد و خطب
کشیدنلغتنامه دهخداکشیدن . [ ک َ / ک ِدَ ] (مص ) (از: کش + یدن ، پسوند مصدری ) بردن . گسیل داشتن . سوق دادن . از جای به جائی نقل مکان دادن . (یادداشت مؤلف ). بردن از جایی به جای دیگر. نقل کردن . منتقل ساختن : که گستهم و بندوی را کرد