لغتنامه دهخدا
اخریان . [ اَ ] (اِ) آخریان . قماش . سلعة. جهاز. (ربنجنی ). متاع . کالا. کاله . بضاعت . کالای برگزیده .رخت . مبیع. و آن کالای خرید و فروخت است . (مجمل اللغة): التدلیس ؛ عیب اخریان بر خریدار بپوشانیدن . (زوزنی ). الغیض ؛ کم شدن بهاء اخریان . (مجمل اللغة) (صراح ). الابضاع ؛ اخر