خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشخاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشخاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xašxāš ۱. گیاهی علفی، با ساقۀ باریک، گلهای سفید، و برگهای دراز، درشت، و دندانهدار که بلندیش تا یک متر میرسد و از آن شیرۀ تریاک میگیرند؛ کوکنار.۲. میوۀ گرزمانند گیاه خشخاش که پس از ریختن برگهای گل در سر شاخه پیدا میشود.۳. دان...
-
جستوجو در متن
-
کوکنار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نارکوک› (زیستشناسی) kuknār ۱. خشخاش.۲. غلاف و غوزۀ خشخاش.
-
انارگیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انارگیوا› (زیستشناسی) [قدیمی] 'anārgirā کوکنار؛ خشخاش.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هربنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] horre گیاهی سمی که در کشتزار جو و گندم میروید و غوزهای شبیه غوزۀ خشخاش دارد.
-
کوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kovve ۱. غوزه و غلاف پنبه.۲. غلاف خشخاش؛ کوکنار.
-
مامیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: میرمیران] ‹میرمیران، مرمیران، وامران› (زیستشناسی) māmirān گیاهی خودرو از خانوادۀ خشخاش با تخمی شبیه کنجد و شاخههای بلند که مصرف دارویی دارد.
-
غوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوزه، غوژه، جوزغه، وش، کتو› (زیستشناسی) quze ۱. غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند.۲. غلاف و پوست دانه یا تخمدان بعضی گیاهان مانند خشخاش و شقایق.
-
زاماسکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] ‹زامسکه› zāmāske خمیری چسبناک که از مِل یا سفیداب با آب یا روغن خشخاش تهیه میشود و در صنعت به کار میرود.
-
شقایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شقائق] (زیستشناسی) šaqāyeq گیاهی شبیه خشخاش با برگهای بریده و گلهای سرخ که در انتهای گلبرگهای آن لکۀ سیاهی وجود دارد. لالۀ حمرا؛ لالۀ سرخ؛ لالۀ نعمانی؛ شقایق نعمان؛ شقایقالنعمان.〈 شقایق دریایی: (زیستشناسی) نوعی مرجان به شکل ا...
-
تریاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] ta(e)r[i]yāk ۱. شیرۀ تلخمزه و قهوهایرنگی که از پوست خشخاش گرفته میشود؛ شیرۀ کوکنار؛ دارای الکلوئیدهای متعدد، از جمله مرفین، کودئین، نارکوتین، پاپاوریم، و نارسئین است. در یک گرم آن درحدود پنج سانتیگرم مرفین وجود دارد. در تسکین درد،...