بارگُنجـ فلهبَرcontainer-bulk carrier, bulk-container carrier, conbulkerواژههای مصوب فرهنگستانکشتی چندمنظورهای که توانایی حمل بارگُنج یا بار فلهای را دارد
خشکه بارلغتنامه دهخداخشکه بار. [ خ ُ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) بقول . حبوب . اثمارخشک . مقابل تره بار. خشکبار. رجوع به خشکبار شود.
قضیۀ رستۀ بئرBaire category theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای که بر طبق آن هر فضای سنجهای کامل یک مجموعۀ رستهدوم است