خشک شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیآبشدن ۲. خشکیدن، بیطراوت شدن ۳. رطوبتاز دست دادن، بینم شدن ۴. قطع شدن (ترشحو ) ۵. بیسبزه و گیاه شدن، برهوت شدن ۶. کرخت شدن، بیحس شدن ۷. بیحرکت شدن، بیتحرک
زمان خشک شدنdrying timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که لازم است تا فیلم (film) اعمالشده به مرحلۀ مطلوب پخت، به سفتی یا غیرچسبناکی برسد