اسیدی شدن خاکsoil acidificationواژههای مصوب فرهنگستانافزایش میزان اسید خاک براثر عواملی مانند باکتریها، در نتیجۀ آبشویی
خشکشدهdriedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که رطوبت آن تا حد قابلنگهداری بهصورت معمولی کاهش یافته است
خشکشدۀ انجمادیfreeze driedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که با روش خشک کردن انجمادی تولید شده است
روغن خشکشوندهdrying oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی با سیرنشدگی زیاد نظیر روغن بزرک یا روغن سویا که در معرض هوا، فیلم (film) خشک و چقر و بادوام ایجاد میکند
خشکفرهنگ انتشارات معین(خُ) [ په . ] (ص .) 1 - بدون رطوبت و نم . 2 - پژمرده . 3 - متعصب ، بدون انعطاف و نرمی . 4 - خالی از سبزه و گیاه . 5 - آن چه که درونش آب نباشد، بی آب . 6 - بدون
خوشیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخشک شدن؛ خشکیدن: ◻︎ بخوشید سرچشمههای قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی۱: ۵۸).
خشکافشاندdry spray 1واژههای مصوب فرهنگستانپوششی شنی که براثر خشک شدن جزئی ذرات افشاندهشده پیش از رسیدن به سطح ایجاد شده باشد
ریشهمجراroot channelواژههای مصوب فرهنگستانمجاری حاصل از خشک شدن ریشهها در خاک که دارای چگالی کم و مادۀ آلی زیاد است
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد