خطراتلغتنامه دهخداخطرات . [ خ َ طَ ] (ع اِ) آفتها. خطرها. (یادداشت بخط مؤلف ). || ج ِ خَطرَة. رجوع به خطره در این لغت نامه شود.
خطرات الوسمیلغتنامه دهخداخطرات الوسمی . [ خ َ طَ تُل ْ وَ می ی ] (ع اِ مرکب ) لمعهای چراگاه . (منتهی الارب ). آن قسمت از چراگاه که بنای خشکیدن گذارند. (ناظم الاطباء).
خاطراتلغتنامه دهخداخاطرات . [ طِ ] (ع اِ) ج ِ خاطره است .- دفترچه ٔ خاطرات ؛ دفتری است که شخص خاطره ٔ خود را در آن ثبت مینماید.رجوع به خاطره شود.
خاطراتفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع . ] (اِ.) جِ خاطره ؛ مجموعة رویدادها و سرگذشت های مربوط به یک شخص یا یک دوره .
خطرات الوسمیلغتنامه دهخداخطرات الوسمی . [ خ َ طَ تُل ْ وَ می ی ] (ع اِ مرکب ) لمعهای چراگاه . (منتهی الارب ). آن قسمت از چراگاه که بنای خشکیدن گذارند. (ناظم الاطباء).
حمایتprotectionواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه فعالیتی که خسارات یا خطرات زیستمحیطی را کاهش دهد یا از بروز آنها جلوگیری کند، اعم از وضع قوانین خاص و مقابله با آسیبها و خطرات ناشی از بیماریها و آفات و آتش و مانند آنها
تایر فرسودهworn tyreواژههای مصوب فرهنگستانهر تایری که آن را به دلیل رفتگی زیاد و خطرات احتمالی ناشی از آن از روی خودرو باز کرده باشند
خطرات الوسمیلغتنامه دهخداخطرات الوسمی . [ خ َ طَ تُل ْ وَ می ی ] (ع اِ مرکب ) لمعهای چراگاه . (منتهی الارب ). آن قسمت از چراگاه که بنای خشکیدن گذارند. (ناظم الاطباء).