خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خط آهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خط آهن
برابر فارسی
راه آهن
دیکشنری
line, permanent way, rail, railroad
-
جستوجوی دقیق
-
خط آهن
لغتنامه دهخدا
خط آهن . [ خ َطْ طِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) راه آهن . مسیری فراهم آمده از دو خط ساخته شده از آهن که بموازات هم قرار دارند و بروی آن واگن حرکت می کند. رجوع به راه آهن در این لغت نامه شود.
-
track 1
خط آهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجموعهای ثابت که بستر حرکت وسایل نقلیۀ ریلی است و بارهای وارده را تحمل میکند
-
خط آهن
فرهنگ واژههای سره
راه آهن
-
خط آهن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
line, permanent way, rail, railroad
-
واژههای مشابه
-
خط تبخير
مهندسی شیمی
Vaporization line
-
خط جريان
مهندسی شیمی
Streamline
-
خط رابط
مهندسی شیمی
Tie line
-
خط رايلي
مهندسی شیمی
Rayleigh line
-
خط عمل
مهندسی شیمی
Operation line
-
خط فانو
مهندسی شیمی
Fanno line
-
خط مسير
مهندسی شیمی
Path line
-
خط فاصل
علوم اقتصادی
ray
-
خط خط
دیکشنری فارسی به انگلیسی
scribble
-
برنامه سفر، خط سير
مدیریت
itinerary