لغتنامه دهخدا
خلابیس . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) باطل . || پراکندگان بهر سوی . واحد ندارد و [ شاید واحد آن خلبیس باشد ] . || دروغ . || (مص ) آب خورده رفتن شتر چنانکه شبان را عاجز گرداند. || (ص ) آنچه نظام نداشته باشد. || نادرست . || ناکسان و فرومایگان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان ال