خلیواجلغتنامه دهخداخلیواج . [ خ َ لی ] (اِ) زغن را گویند. غلیواج . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به زغن و غلیواج شود.
خلاوشلغتنامه دهخداخلاوش . [ خ َ وُ ] (اِ) هنگامه . غوغا. شور.مشغله . بانگ . آواز. زمزمه . (ناظم الاطباء). خلاووش .