25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
زود خم شو
سازگار (آدم)
نرم (آدم)
دگرگونی پذیر
قابل انعطاف
حرف شنو
بیشتر بدانید
biparous
قاعده
صور متحرکة
larry
مانی الموسوس
dustrag
جستوجوی دقیق
خمپذیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pliable
جستوجوی همآوا
خمدار
لغتنامه دهخدا
خمدار. [ خ َ] (نف مرکب ) تابدار. ملتوی . مجعد. (ناظم الاطباء).
خمودگر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
lethargic