خمیرگیری تکمرحلهایstraight doughواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مواد اولیۀ خمیر یکجا و در یک مرحله با هم مخلوط و سپس تخمیر میشوند متـ . خمیرگیری مستقیم
خمیرگریلغتنامه دهخداخمیرگری . [ خ َ گ َ ] (حامص مرکب ) خمیرسازی . خمیرگیری . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خمیرگیری شود.
خمیرگیری دومرحلهایsponge doughواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی دومرحلهای برای تهیۀ خمیر اسفنجی که در آن مخمر را با بخشی از آرد و آب مخلوط میکنند و پس از تخمیر، آن را به مواد اولیه میافزایند متـ . خمیرگیری غیرمستقیم