خواستهلغتنامه دهخداخواسته . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (اِ) زر. مال . اسباب . جمعیت . سامان . ملک . املاک . آنچه دلخواه باشد. (برهان ). مال . عَرَض . ضیعت . مال جز محصولات ارضی . (یادداشت بخط مؤلف ) : د
خواستهفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی که مورد نیاز است؛ مطلوب.۲. (اسم) (حقوق) مال مورد دعوی؛ مدعیٌبه.۳. [قدیمی] اراده.۴. (اسم) [قدیمی] مال؛ دارایی؛ ثروت.
خواستهدیکشنری فارسی به انگلیسیclaim, demand, desideratum, desire, end, idea, ideal, intent, intention, petition, pleasure, purpose, requisition, studied, voice, want, will
خواستهفرهنگ فارسی معین(خا تِ) [ په . ] 1 - (ص مف .) طلب شده . 2 - اراده شده . 3 - (اِ.) مال ، ثروت . 4 - امر مورد دعوی .
آستمالواژهنامه آزادنام روستایی در شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی،از دو قسمت آس +تمل تشکیل شده است و به معنای اساس و خواستگاه قوم آس
شیرالیواژهنامه آزادطایفه شیرالی از ایل بختیاری شاخه چهارلنگ است. که خواستگاه اصلی این طایفه شهر قلعه تل (بین ایذه و باغملک) می باشد.و پس از گذر زمان به مناطقی چون سلطان آباد رامهرمز وهلیساد سپس بخش عمده ای از شهرستان شوشتر و شهرهای دیگر(آبادان- هندیجان-آغاجاری-گتوند-اهواز و...) کوچ نمودند. از سکونت گاههای طایفه شیرالی