خداآزارلغتنامه دهخداخداآزار. [ خ ُ ] (نف مرکب ) آنکه از راه خدا برگشته است .آنکه با برگشت از راه خدا رنج خدا دهد : نامه ات آنست کت آمد بدست ای خداآزار و ای شیطان پرست .مولوی .
خویدزارلغتنامه دهخداخویدزار. [ خویدْ / خیدْ ] (اِ مرکب ) کشت زار. گندم و جوزار نارسیده و سبز : شنیدم که روزی هرمز پدر خسرو بر یکی خویدزار جو بگذشت خوید را آب داده بودند. (نوروزنامه ٔ منسوب به خیام ).
خودآزاریmasochismواژههای مصوب فرهنگستانارضای میل جنسی و لذت بردن از تحمل درد و رنج یا فکر کردن دربارۀ آن
خودآزاریmasochismواژههای مصوب فرهنگستانارضای میل جنسی و لذت بردن از تحمل درد و رنج یا فکر کردن دربارۀ آن
مراقلغتنامه دهخدامراق . [ م ِ / م ِ راق ق ] (ع اِ) نام بیماری است در شکم . (ناظم الاطباء). در طب قدیم نوع مالیخولیا که آن را ناشی از سودا میدانستند و عقیده داشتند که گردن صاحب مرض به علت تصاعد ابخره ستبر میشود : مدعی گر چه خودآزار
خودآزاریmasochismواژههای مصوب فرهنگستانارضای میل جنسی و لذت بردن از تحمل درد و رنج یا فکر کردن دربارۀ آن