خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودداری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تحاشی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) پرهیز کردن ، خودداری کردن .
-
دامن درکشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. کِ دَ) (مص ل .) 1 - خودداری کردن . 2 - دوری کردن .
-
اجتناب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) احتراز، خودداری کردن .
-
تن زدن
فرهنگ فارسی معین
(تَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - خاموش شدن ، سکوت کردن . 2 - خودداری کردن ، امتناع کردن .
-
ناز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) 1 - (مص ل .) از روی عشوه و ناز خودداری کردن . 2 - کرشمه آمدن . 3 - به خود بالیدن و فخر کردن .
-
احتماء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - پرهیز غذایی بیمار. 2 - خودداری کردن .
-
تقیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِّ) [ ع . تقیة ] (مص ل .) 1 - پرهیز کردن . 2 - خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان .
-
تحرز
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ رُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خود را نگه داشتن . 2 - خودداری کردن .
-
مخذول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بی بهره ، خوار شده . 2 - کسی که از یاری کردن به او خودداری کنند.
-
امتناع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پرهیز کردن ، سر باز زدن . 2 - (اِمص .) خودداری .
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سرباز زدن ، سر - پیچیدن . 2 - خودداری کردن . 3 - (اِمص .) سرکشی ، نافرمانی . 4 - نخوت ، تکبر.
-
نکول
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برگردیدن و روگرداندن از چیزی . 2 - ترسیدن و روبرگرداندن از دشمن . 3 - خودداری کردن از پرداخت وجه حواله ، برات و مانند آن .